اسناد معنی

اسناد معنی به استثنای کلماتی که سندش در پرانتز آورده شده است، از کتاب

"نهج البلاغه آموزشی"،جلد اول، ترجمه و تألیف خانم فرشته(زهرا) بصراوی، ذکر شده است.

 قَرِیبَة=مؤنث قَرِیب،ظرف مکان،نزدیک،ج=اُقْرِباء (لاروس)

بَعِیدَة=مؤنث بَعِید،ظرف مکان،ضد قَریب،دور،ج=بُعَداء،بُعُد و بُعْدان(لاروس)

خَفَّ -ِ خُفُوفاً عَقْلُهُ=سبک عقل و نادان شد

سَفِهَ –َ سَفْهاً نَصِیبَهُ= بهره خود را فراموش کرد.-نَفْسَهُ=نفس خود را خوار و حقیر کرد

سَفِه: رذيله اخلاقى كه در مقابل صبر قرار گرفته است و به تزلزل و بى‏ثباتى منجر

مى‏شود. (شرح ابن میثم)

اَلْحِلْم=مصدر،خردمندی،خردمند شدن، ضدّ "سَفِه" است.-بردباری-خرد-عقل.ج=اَحْلام و حُلُوم

اَلْغَرَض=مصدر-هدف،خواسته،قصد،نشانه ای که به طرف آن تیر اندازی کنند،ج=أغراض (لاروس)

النّابِل=اسم فاعل، آنکه شتران را خوب براند.تیرساز،تیرانداز،ج=نُبُل

اَلاُکْلَة= خورش،خوردنی،تکّه،لقمه. (اسم است به معنی مأکول:مدرس وحید) ج=اُکَل

آلْآکِل= اسم فاعل،خورنده. ج=أُکَلَة

فَرَسَ –ُ فَرساً ٱلاَسَدُ فَرِسَتَهُ=شیر گردن شکار خود را خرد کرد.-اَلْفَرِیسَة:مؤنث فَرِیس، ج=فَرایِس،

فَعِیل به معنی مفعول،مَفْرُوس است.

صٰالَ –ُ صَوْلاً و صَوَلٰاناً عَلَیْهِ=بر او حمله ور شد.-اَلْجَمَلُ=شتر گاز گرفت.-صَوْلاً  و صَولَةً عَلَیْهِ=بر او پرید.

 

اسناد اعراب از کتاب "شرح نهج البلاغه" آقای مدرس وحید

 ارضكم-  مبتداء-  قريبة-  خبر-  من الماء-  متعلّق است بآن بعيدة-  خبر ثانى است-  خفّت-  فعل-  عقولكم-  فاعلش‏ و سفهت-  عطف است به جمله-  خفّت-  عطف تفسير-  فاء-  فانّكم-  فصيحيّه-  كم-  مبتداء-  غرض لنابل-  خبرش-  اكلة لاكل-  عطف است بجمله-  غرض-  همچنين-  فريسة لصائل